مرا گاهی بیاد آور
رفیق "درد من دارا"
مرا از لطف های بی دریغ "دوستان اینچنین در سطح"!
که دردم را بیافزاید
نجاتم ده!
به رسم دوستی یک شب
بیا بنشین کنار من
به کنجی، خلوتی، تنها
به تنهایی دچارم من.
دریغا ای رفیق من
دریغا بر من و جان من و این سادگی من
کجا باید رود این خاطرات خسته و درمانده و درهم
چرا یک دم نمی آیی به دیدارم؟
دریغا بر من ای همدم
دریغا بر من ای مونس
دریغا بر من و احوال بی سامان و حزن آلود
دریغا، یک نفس باقیست
در این یک دم تمام زندگی ناکردنم را، گم،
و یک دم زندگی پیدا و بعد از آن
همه دار و ندارم را به درگاهت رها و
دست خواهم شست از دنیا.....
کلمات کلیدی: