الهي به مستان...الهي به مستان جام شهودبه عقل آفرينان...به عقل آفرينان بزم وجودبه آنان که...به آنان که بي باده . مست آمدندننوشيده مي . مي پرست آمدنددلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کنبه ساقرکشان شراب ازل . به ميخوارگان مي لميزلبه عشقي که شد از ازل آشکار . به حسني که شد عشق را پرده داردلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کندر اين حال مستي صفا کردمتو را اي خدا من صدا کردماز اين روزگاري که من ديده امچه شبها خدايا خدا کردمنهادم سر سجده بر خاکتبه درگاهت امشب دعا کردمشرار عمر فاني من . طلوع جاودان تويي تونشان ناتواني من . توان بي نشان تويي توتو شور عشقم داده اي . مرا تو رسوا کرده ايبه کوي اهل دل مرا . تو مست و شيدا کرده ايکجا روم که چاره ساز . اي خدا تويينياز هر چه بي نيار . اي خدا تويي
منتظر کاراي جديدتون بودم اما...........!
کاش فعاليتون رو از سر ميگرفتيد!
ولي دوست عزيز قلمتون شيوايي تلخي داره کاش کمي شيرين تر بسرايي !
زندگي کن ولبخند بزن ...نه به خاطر خودت !!!!بلکه به خاطرانهايي که با لبخندت زندگي مي کنند !!!!!